شبی در پس بغض هر نفس ترا صدا کردم؛ آه قلب شکسته را آرام رها کردم شبی در سکوت به چشمانت نگاه کردم؛ در آن وقت آرزوی دیدار ماه کردم شبی بر تاروپودم ترا آویختم؛ آن شب گونه ها را با عطرت در آمیختم شبی در سکوت ترا صدا کردم؛ آن شب قصد رفتن تا خدا کردم شبی در خلوت با تو یکی شدم؛ آن شب خم بر زمین خاکی شدم شبی به سایه ها خیره شدم؛ غرق آن آبی تیره شدم شبی ترا آرام صدا کردم؛ آن شب که قلب را به پایت رها کردم یک رهگذر |
About![]()
دل من این پرنده ی صحرا آسمانش را در چشمان تو یافته است . آنها گهواره ی بامداد و ملکوت ستارگانند. ترانه های من در اعماق آنها گم شده است . بگذار در آن آسمان در بی کرانگی غمناک آن به پرواز درآیم ىگذار ابر های آن را بشکافم و در آفتاب آن بال بگشایم
Home
|
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 42
بازدید هفته : 156
بازدید ماه : 262
بازدید کل : 169100
تعداد مطالب : 546
تعداد نظرات : 115
تعداد آنلاین : 1